برای اماده سازی فضای مصاحبه ابتدا سه کودک که به ترتیب هفت و نه و هشت ساله بودند را به اتاق هایشان بردم تا آنها با تمرکز تمام جواب سوالهایم را بدهند.
شهراد هفت ساله
مهراد نه ساله
و فراز هشت ساله کودکان مورد آزمون من دراین کار تجربی بودند.
ابتدا از مهراد (کودک نه ساله) پرسیدم: در مراسم عزاداری امام حسین چه حسی داری؟
و او پاسخ داد: لباس مشکی میپوشم و برای امام حسین که شهیدشد درکنار مردم شهر عزاداری میکنم. حس خوبی دارم چون خانم معلمم میگه هرکسی برای امام حسین عزا داری کند به بهشت می رود!
و سپس از فراز (کودک هشت ساله) مورد ازمون عینا همین سوال را پرسیدم
و او پاسخ داد: به خیابانها میرویم و شمع روشن میکنیم. من شمع روشن کردن را دوست دارم.
و در اخر از شهراد(کودک هفت ساله) دوباره همین سوال را پرسیدم:
پاسخ او متفاوت بود!
او هیچ ذهنیت خاصی در رابطه با عزاداری و مراسم محرم نداشت.
تنها جمله ای که گفت این بود: همان مراسمی که اون سال رفته بودیم و بهمون در چادر های کنار خیابون شیر کاکائو دادند؟
سپس از آنها خواستم که خصوصیات یک فرد خوب و یک فرد بد را توضیح دهند.
شهراد(کودک هفت ساله): شخص خوب را فرشته مهربان که هر موقع کار خوب انجام میداد فردا صبح زیر بالشتش پول میگذاشت توصیف نمود.
آدم بد هم مثل آدم فضایی هایی که در آن فیلم به شهر حمله کردند و همه را کشتند.
فراز(کودک هشت ساله): آدم خوب مثل مامانبزرگ است! وقتی به خانه شان میروم به من شکلات و ادامس می دهد.
و شخص بد مثل امیررضا دوستم که در مدرسه بچه ها را مسخره میکرد و کتک میزد می ماند. هیچکس با ادم بد دوست نمیشود و آنرا نمیخواهد.
و در اخر مهراد(کودک نه ساله ) بر این نظر بود که : آدم خوب کسی ست که خدارا دوست داشته باشد و به پدر مادرش کمک کند و به حرفهای آنان گوش دهد.
اما آدم بد کسی ست که حرفهای بزرگترهایش را گوش نمیکند و دیگران را اذیت میکند.
آدم خوب به بهشت و آدم بد به جهنم میرود.
درسایت دانشگاه ازاد تهران در این رابطه مطلب جالبی را دیدم که تصمیم گرفتم به وبلاگ خود اضافه کنم.
باتوجه به اینکه یونگ مدافع دین بوده:
دانش روان شناسی رابطه مستقیمی با دین دارد. به همین سبب بنیان گذاران این دانش، همواره به بررسی مساله دین و تاثیر آن در روان انسان پرداخته اند. از آن جمله، می توان از کارل گوستاو یونگ (75-1961م) روان شناس سویسی و پایه گذار روان شناسی تحلیلی نام برد، که تحقیقات گسترده ای در حوزه دین شناسی انجام داده است. او بر خلاف برخی از روان شناسان که منشاء دین را امور غیرمعرفتی مانند عقده های روانی، ترس یا فقر می دانستند، با طرح نظریه کهن الگوهای ناهشیار جمعی، سعی کرد راهی نوین در معرفت بشری به سوی دین و دینداری ارائه کند. هدف از این مقاله آن است که به روش توصیفی- تحلیلی، دیدگاه های او را پیرامون دین و دینداری کندوکاو نماید. در همین راستا، ابتدا ضمن آشنایی اجمالی با یونگ و روان شناسی تحلیلی او، اندیشه های او را حول مسائلی از قبیل تعریف دین، منشاء دین، پیامدهای دینداری و تصور خداوند بررسی کرده ایم و در ادامه به نقد و بررسی آن ها پرداخته ایم. حاصل این نقد و بررسی نشان می دهد، با وجود این که روش شناسی و دیدگاه پوزیتیویستی یونگ به دین مورد انتقادهای شدیدی قرار گرفته است، اما در مجموع او نگاه مثبتی به دین داشته و همواره مدافع آن بوده است.
نظر فروید درباره دین : ریشه مردانه دین
درسایت روان رهنما به مطالبی جالب در این زمینه برخوردم که از نظر من این غالبا اینگونه دیدگاه های فروید به آتئیست بودن او برمیگردد.درادامه به دیدگاه او میپردازیم:
در بررسی نظر فروید درباره دین متوجه میشویم که او آشکارا روانشناسى دین را بر واکنشهاى مردانه متمرکز مىکند؛ به اعتقاد فروید، تنها رابطه دوگانه جنس مذکر با پدر در دوران کودکى فرد و نژاد او، محور دین را تشکیل مىدهد. حتى همه مطالعات موردى فروید به غیر از یک مورد از جنس مذکر بودند. او جز مقالهاى کوتاه درباره پیوستگى نیایش الهه دایانابا نیایش حضرت مریم و اشارههاى دیگر به الهههاى مادر، چیز دیگرى درباره جنس مؤنث ارائه نکرده است. البته از گفتار فروید برمىآید که او به اصل چندعاملى بودن دین متعهد بوده و امرى پیچیده مانند دین را به یک عامل نسبت نمىداده است. به باور فروید وظیفه روانتحلیلگرى تنها آن است که بر یک علت خاص پافشارى مىکند. در واقع، او با این بیان منکر مىشود که چنین علت خاصى تنها علت یا حتى مهمترین علت در میان علتها باشد. در هر صورت، فروید بر عقده ادیپ مردانه تأکید مىکند و مىنویسد: به نظر مىرسد جنس مرد در اکتساب دین، اخلاق و درک اجتماعى، نقش رهبرى را بر عهده داشته است و ن، این امور را از مردان به ارث بردهاند».
دراین تحقیق از کودکان و نوجوانان کاتولیک خواسته شد که وقتی کلماتی مانند"خدا" را میشنوند به تداعی آزاد بپردازند. تحلیل پاسخهای انان باعث شد دشی نتیجه بگیرد که رشد مفاهیم خدا دربین این کودکان سه مرحله اصلی دارد.کودکان ۷ یا ۸ تا ۱۱ ساله غالبا خدا را بصورت مجموعه ای از اسنادها میبینند که بسیاری از آنها انسان گونه و دارای تلویحاتی از جاندارگرایی بودند.مفاهیم خدا از سایرسازه های مذهبی نظیر وقایع تاریخی زندگی عیسی نسبتا مستقل بودند. تداعی های کودکان ۱۱ تا ۱۴ ساله بیشتر جنبه شخصی سازی داشت؛چنانکه خداوند ویژگی های پدرومادر را به خود میگرفت وخصوصیات انسان گونه بیشتری داشت. مثلا عادل و نیرمند یا خوب بود. سرانجام در ۱۴ سالگی کم کم تغییر دیگری روی میداد که مبتنی بر درونی سازی بود. یعنی در نیمه دوران جوانی ویژگیهای انسان گونه خدا ناپدید میشد و مفاهیم خدا انتزاعی تر میشدوچنین می نمود که روابط با خدا نظیر عشق یااطمینان از درون فرد نشات میگیرد،ودیگر صرفا شامل ویژگیهای توصیفی نمی شود.
باتوجه به بررسی شخصی خود از فصل سوم کتاب برنارد اسپیلکا یکی از جالب ترین مطالب موجود دراین فصل را که مربوط به رابطه میان دین و وراثت است به اشتراک میگذارم:
" دین و وراثت : رابطه مستقیم یا غیرمستقیم؟
وراثت گرایان رفتاری بااستفاده از نمونه های غالبا پرتکرار دو قلوها نشان دادند پیوند جویی مذهبی(چنانکه انتظار میرود) پدیده ای فرهنگی ست اما عوامل ژنتیکی در حد کمی بر تعبد و محافظه کاری مذهبی تاثیر دارند.
بر حسب ظاهر این امر میتواند حاوی این نکته باشد که ارتباط مستقیم میان دین ورزی و توارث وجود دارد. به عبارت دیگر دین در ژن هاست."
باتوجه به افزایش خشونت در سراسر جهان بطور روز افزون خبری در مورد کنترل آن از خبرگزاری خارجی بی بی سی در وبلاگ خود قرار دادم
شرح خبر:
هوش مصنوعی میتواند باعث کاهش خشونتهای مذهبی شود؟
نرمافزاری که با تقلید از جامعه بشری برای کمک به کاهش خشونتهای مذهبی ساخته شده، به امتحان گذاشته شده است.
محققان از الگوریتمهای هوش مصنوعی استفاده کردند تا اقداماتی را که ناشی از شکافهای قومی است، شبیهسازی کنند.
مدل آنها حاوی هزاران نمونه از قومیتها، نژادها و ادیان است.
نروژ و اسلواکی برای مقابله با تنشهای ناشی از اسکان مهاجران مسلمان در کشورهای مسیحی در حال آزمایش این نرمافزار هستند.
محققان دانشگاه آکسفورد امیدوارند این سیستم بتواند به دولتها در مقابله با رویدادهایی چون حملات اخیر لندن کمک کند.
باتوجه به بررسی های اخیر درمورد اقدام به خودکشی
مجید خورشیدی در ادامه نشست های بررسی و رسیدگی به موضوع خودکشی در استان بوشهر در جمع نمایندگان سازمان های مردم نهاد در بخش اجتماعی، با اشاره به وقوع خودکشی چند نوجوان در استان اظهار کرد: همه ما از مدیر، معلم، پدر و مادر، فعال اجتماعی و ی و. در برابر بروز این خودکشی ها مسئول هستیم.
وی با اشاره به اهمیت و جایگاه سازمان های مردم نهاد افزود: امروز کشورهای توسعه یافته در حال واگذاری امور خود از بخش دولتی به بخش عمومی هستند و دلیل این امر هم عملکرد بهتر بخش های غیر دولتی می دانند، لذا واگذاری امور به سازمان های مردم نهاد قطعا نتایج مطلوبی دارد.
خورشیدی یادآور شد: شاد زیستن مغایرتی با دین و مذهب ندارد لذا سازمان های مردم نهاد در زمینه آموزش چگونه شاد زیستن و تاب آوری در مقابل بحرانهای اجتماعی اقدام کنند.
معاون استاندار بوشهر به نقش مهم مشاوره روانشناسی اشاره کرد و بیان کرد: باید فرهنگ استفاده از ظرفیت روان شناسان و روانپزشکان را در جامعه ترویج کنیم و تابوی نیاز به مشاوره را بشکنیم.
فردریک شلایرماخر با توصیف جوهر دین به عنوان پدیدهای که حاصل معرفت- چه علمی و چه فلسفی- نیست و نیز نباید آن را در معنای اخلاقی جستجو کرد و آن را نباید حاصل هیچ استدلالی دانست، تأثیر ماندگار و تازهای بر الهیات پروتستان نهاد. به نظر او جوهر دین در احساس دینی خاصی که احساس وابستگی مطلق است، یافت میشود. او بر این باور است فلسفۀ دین بیحاصلی که در دئیزم» مطرح است و دگماهایی که کلیسا از آن خبر میدهد، در حقیقت دین نیست. دین حقیقی یعنی شهود بیواسطۀ وجود جمعی همۀ جهان کرانمند در آن وجود و به واسطۀ آن وجود بیکران و درک همۀ اشیای زمانمند در وجودی لایزال. دین حقیقی احساس و چشیدن این وجود بیکران است.
درباره این سایت